عهد بسته ام که نگویم خدا هم ....
نگویم : خدا هم این روزها به عادت ما آدمیان که دل شکستن میباشد دچار شده
نگویم : آدمیان اگر دل میشکنند غمی نیست غصه این جاست که خدا چرا میشکند ؟
نگویم : نمیدانم کدام خدا باید به مشکلات ما رسیدگی کند ؟
همانی که گفت بخوانید مرا تا استجابت کنم شما را !!!!
یا آنکه هر چه بیشتر او را میخوانیم کمتر جواب می دهد ؟؟؟؟!!!!!
نگویم : که خدایی دارم که فقط باید از او ترسید !!!!!
نگویم : که سئوال کردن از خدا ، پرسیدن در باره او خط قرمزی است
که نباید از آن عبور کرد
نگویم : که خداوندا با کدامین ترازوی عدالت ، به کدامین گناه نکرده
ما را به این دنیا که محل تنبیه است تبعید کردی
نگویم : که خدایا اگر صدایمان را نمی شنوی یک درد است
و اگر می شنوی و جواب نمیدهی و کاری نمیکنی هزار و یک درد است
نگویم : که خدایا چرا این روزها دل ها را به جای گل از سنگ میسازی
نگویم : که خدایا من که در طوفان تنها مانده ام ، صدایم را بشنو ، بشتاب ، مرا دریا
نگویم : که خدایا حرف هایت با اعمالت تناقض دارد !!!!!!!!!!
عهد بسته ام که نگویم ...........
نظرات شما عزیزان: